جدول جو
جدول جو

معنی دره سیلی - جستجوی لغت در جدول جو

دره سیلی
(دَرْ رَ)
ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم. واقع در18 هزارگزی باختر راین و 6هزارگزی جنوب راه فرعی راین به قریه العرب. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَرْ رَ)
دو فرسخ و نیم میانۀ جنوب و مشرق فراش بند است. (فارسنامۀ ناصری). ازقرای فراش بند است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ص 112)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ سَیْ یِ)
دهی است از دهستان بالا گریوۀ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد. واقع در 52هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک، با 300 تن سکنه. آب آن از چشمه بیدبهشت و راه آن مالرو است. بنای بقعه ای بنام دره سید دارد که از آثار قدیم است. و ساکنین آن از طایفۀ شلووند و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان پیشکوه بخش تفت شهرستان یزد. واقع در 19هزارگزی خاور تفت و 4 هزارگزی باختر جادۀ یزد، با 696تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن فرعی است. دبستان و معدن سرب دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ لَ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه شهرستان سنندج. واقع در 43هزارگزی جنوب خاوری پاوه با 94 تن سکنه و راه اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان کرچمبو بخش داران شهرستان فریدن. واقع در 43هزارگزی شمال باختری داران و کنار راه شوسۀ ازنا به اصفهان، با 404تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و رودخانه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دَرْرَ)
دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه شهرستان خرم آباد. واقع در 6هزارگزی شمال خرم آباد و 5هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه، با 180 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ بیرالوند هستند و برای تعلیف احشام به بیلاق و قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
یکی از طوایف ایل قشقائی ایران و مرکب از پنج هزار خانوار است که مسکن آنها در ایلدرنهری گله زن و در گرم آباد و در دشت و سمیرم علیا است. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 79)
لغت نامه دهخدا
(بَ رَ لَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اسلام آباد غرب. سکنۀ آن 100 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات دیم و لبنیات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ صَ)
نام یکی از دهستانهای بخش اشترینان شهرستان بروجرد است. این دهستان درجنوب خاوری بخش واقع از شمال به بلوط بیک از جنوب به بروجرد از خاور به ده گاه از باختر به آقائی محدود است. آب آن از قنات است. مرتفعترین کوه این دهستان موسوم به قله شاه عبدالله است که بین دره صیدی و ده گاه و قپانوری واقع و مراتع خوبی در آن وجود دارد. این دهستان از 32 آبادی تشکیل گردیده و در حدود 17000 تن سکنه دارد. قرای مهم ّ آن عبارتند از: ده گاه، ده نو شاهقلی، کوشکی بالا، کوشکی پائین، کمره بالا دره گرم، دره گرگ، ده ترکان، گل زرد، گندل گیراه. راههای این دهستان مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان مراغا بخش ایذه شهرستان اهواز واقع در 54هزارگزی جنوب باختری ایذه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی است از دهستان سربندبالا بخش سربند شهرستان اراک. واقع در 33هزارگزی جنوب باختری آستانه و 4هزارگزی راه قدیم اراک به بروجرد، با 456 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
ده کوچکی است از دهستان موگوئی بخش آخوره شهرستان فریدن و واقع در 35هزارگزی باختر آخوره و متصل به راه عمومی مالرو. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ لِ)
دهی است از دهستان والابجرد شهرستان بروجرد واقع در 9هزارگزی جنوب بروجرد و 3 هزارگزی باختر راه شوسۀ بروجرد به دورود. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حَرْ رَ یِ لَ لا)
جایی است بنی مره بن عوف بن سعد بن ذبیان بن بغیض... را در راه مدینه. و بعضی گویند بدان سوی وادی القری است از جهت مدینه و بدانجا نخلستان و چشمه ها باشد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
ده کوچکی است از دهستان چنارود بخش آخوره شهرستان فریدن واقع در 24هزارگزی جنوب آخوره. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
نوک دهره
فرهنگ گویش مازندرانی